بازدید امروز : 75
بازدید دیروز : 95
خوب، خدا رو شکر که با این تفاهم ها و مذاکرات، گویا قرار است همه مشکلات روحی، روانی، رفتاری، اجتماعی، بهداشتی، محیط زیستی، سیاسی، فرهنگی، تربیتی و... جامعه یک جا حل شود!!!
امّا سؤال اینجاست که اگر کسی به خاطر این تفاهمات، نگران و دلواپس دستیابی ملت ایران به حقوق مشروعش و کوتاه آمدن در برابر تمامیت خواهی مستکبران عالم بود، از سلامت روان برخوردار نیست و یا می خواهد سلامت روان جامعه را بر هم بزند؟
ما اگر منتقد و دلواپس این تفاهم ها باشیم به ما می گویند مگر شما کارشناس علوم سیاسی یا روابط بین الملل هستی؟ اما اگر یک روانپزشک، آسمان و ریسمان را به هم ببافد تا تفاهم لوزان را موجب سلامت روان جامعه بداند، کسی از این اظهار نظرات اظهار شگفتی نمی کند.
آیا اگر روزی دولتمرادان ما تصمیم بگیرند که در مذاکرات ذرّه ای از حقوق ملت ایران کوتاه نیایند و در برابر تمامیت خواهی مستکبران عالم بایستند، سلامت روان جامعه به خطر می افتد؟
جناب آقای روانپزشک! چطور دولت آمریکا حق دارد به بهانه حفظ امنیت مردم کشورش- یا به قول شما سلامت روان جامعه- بمب هسته ای داشته باشد اما سلامت روان مردم ما با محدود ساختن توان دفاع موشکی کشور، کوتاه آمدن از حق توسعه و پیشرفت در بهره برداری صلح آمیز از انرژی هسته ای و جلب رضایت جنایت کاران با سابقه کاربرد سلاح های مرگ بار هسته ای تأمین می شود؟
آیا آدرس غلط دادن به جامعه و ایجاد این امید واهی که توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه، نه در تکیه کردن بر توان داخلی، بلکه در گروی تفاهم با سران کشورهایی است که خود در منجلاب انواع معضلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فرو رفته اند، موجب سلامت روان جامعه است؟
جناب آقای دکتر سامرند سلیمی! نظر شما راجب این عبارات به زعم شما بر هم زننده سلامت روان جامعه چیست؟:
« بعضى مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزى در مجامع جهانى توصیف و مورد شماتت قرار مى دهند، و با دلسوزیهاى بی مورد و اعتراض هاى کودکانه مى گویند جمهورى اسلامى سبب دشمنی ها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادىشان افتاده است!
که چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که ملتهاى جهان سوم و مسلمانان، و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانى نزد غربی ها و شرقی ها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بى اعتبار شده اند!
آرى، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامى و انقلابى خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام - را با دست هاى خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بى فرهنگ به رسمیت بشناسند، ولى در همان حدى که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولى و قیم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایرانى – اسلامى ...»*
جناب آقای روانپزشک! بد نیست قدری در شاخص های سلامت روان تجدید نظر کنید. ظاهراً شاخص های سلامت روان ترجمه شده از غرب، شما را شهروند و مطیع غرب می خواهد؛ اما شما اگر می خواهید به واقع شاگرد مکتب آن ها باشید، باورهای بومی و دینی خود را در شاخص های سلامت روان مد نظر قرار دهید و مترجم صرف نباشید.
با تشکر
-------------------
*- 27 تیر 1367-پیام استقامت امام خمینی(ره) پس از پذیرش قطعنامه 598 به مناسبت سالروز فاجعه کشتار حجاج خانه خدا
----------------------------
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
بایگانی
اشتراک